سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غلبه فیلم های ایدئولوژیک در سینمای جهان/آرش فهیم

این روزها در غرب و به طور خاص در هالیوود، آثاری که بازتاب دهنده ایدئولوژی ها هستند در اوج قرار دارند . فقط کافی است به فیلم های برگزیده جشنواره های رسمی غرب نظیر «اسکار» و «کن» و «برلین» توجه کنیم تا ایدئولوژیک و سیاسی شدن سینمای امروز جهان را بیش از پیش درک کنیم، به طوری که ...

اختصاصی بصیرت: یکی از القائات کلیشه ای و همیشگی برخی از اهالی سینما در ایران این بوده که نباید از سینما توقع کارکرد تبلیغاتی داشت و اساساً سینمای ایدئولوژیک و سیاسی که به جای اهدافی چون سرگرم کردن مخاطب و تجارت، در پی آرمان های ملی و اسلامی است شکست خورده است. به همین دلیل طرفداران نظریه هنر برای هنر و سینمای صرفاً سرگرم کننده، هر فیلمی را که در پی تقدیس ارزش ها و حماسه های سرزمینی و فرهنگی ما باشد را دولتی و سفارشی می دانند و تخطئه می کنند!

این درحالی است که واقعیت به گونه ای دیگر است و امروز بیش از هر زمان دیگری، سینما به اهرمی راهبردی و ابزاری تبلیغاتی تبدیل شده است. به ویژه در هالیوود که مرجع مورد قبول مبلغان داخلی سینمای غیرسیاسی است. این روزها در غرب و به طور خاص در هالیوود، آثاری که بازتاب دهنده ایدئولوژی ها هستند در اوج قرار دارند و سروری می کنند. واقعیت این است که امروز دوره فیلم های صرفاً سرگرم کننده و آثار به اصطلاح روشنفکری به اتمام رسیده است. فقط کافی است به فیلم های برگزیده جشنواره های رسمی غرب نظیر «اسکار» و «کن» و «برلین» توجه کنیم تا ایدئولوژیک و سیاسی شدن سینمای امروز جهان را بیش از پیش درک کنیم، به طوری که اکثریت قریب به اتفاق فیلم هایی که در این جشنواره ها نامزد و برنده جایزه می شوند، مروج، پاسدار و ستایشگر فرهنگ، عقاید و منافع دولت های غربی هستند. جدیدترین اتفاق در این زمینه، برگزاری مراسم «گلدن گلوب» سال 2013 بود که طی آن فیلم ضدایرانی «آرگو» به عنوان بهترین فیلم معرفی شد. انتخابی که حتی تعجب رسانه های غربی را نیز برانگیخت. به اعتراف بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی، فیلم های برجسته تر و قابل توجه تری می توانستند برنده این جایزه شوند، اما برگزارکنندگان این جشنواره ترجیح داده اند که جایزه برترین فیلم خود را به اثری بدهند که در پی تبلیغ برای سیاست ها و منافع کاخ سفید است. آنچنان که «کوین بی لی» منتقد روزنامه «شیکاگو سان تایمز» نوشت: «فیلم «آرگو» یک کلاهبرداری به تمام معناست... این فیلم با استفاده از بحران گروگان گیری ایران (واقعه تسخیر لانه جاسوسی)، یکی از بزرگ ترین وقایع در امور خارجی آمریکا طی 50 سال گذشته، سعی کرده شکست در عملیات «پنجه عقاب» (عملیات طبس) که تاریخ آمریکا را دگرگون ساخت را بی اهمیت جلوه دهد.»

علاوه بر این، آثار دیگری هم که این روزها در این جشنواره ها و از سوی رسانه های غربی در بوق و کرنا شده اند همگی دارای رویکرد سیاسی و تبلیغاتی هستند. بیشترین سهم جوایز دوره اخیر گلدن گلوب و همچنین اکثر نامزدهای انتخابی در اسکار آینده به جز «آرگو» به فیلم های «لینکلن»، «جانگوی آزاد شده» و «30دقیقه بامداد» اختصاص یافته که هر سه، فیلم هایی تبلیغاتی برای اهداف کاخ سفید محسوب می شوند. فیلم «لینکلن» به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ»، درباره آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس جمهور تاریخ ایالات متحده آمریکاست. نکته جالب، حمایت مستقیم باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از این فیلم است، به طوری که اوباما یک ماه پیش با دعوت از اسپیلبرگ و سایر عوامل تولید فیلم «لینکلن» به کاخ سفید از این اثر تقدیر کرد. فیلم «30 دقیقه بامداد» به کارگردانی «کاترین بیگلو» نیز یک اثر سفارشی درباره قتل بن لادن است. حتی بسیاری از رسانه های غربی، این فیلم را یک نمایش تبلیغاتی برای کمک به پیروزی مجدد اوباما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا می دانند. فیلم «جانگوی آزاد شده» به کارگردانی «تارانتینو» نیز اثری وسترن و در ستایش از اسطوره های آمریکایی است. این فیلم که از آن به اثری با رویکرد نژادپرستانه یاد می شود اعتراض برخی از هنرمندان سیاه پوست آمریکا از جمله «اسپایک لی» را نیز در پی داشته است. 

سال گذشته نیز همه فیلم هایی که در اسکار حائز جایزه شدند، دچار چنین وضعیتی بودند. فیلم هایی چون «آرتیست»، «هوگو»، «اسب جنگی»، «خدمتکار»، «نسل ها»، «نیمه شب در پاریس»، «درخت زندگی»، «بانوی آهنی»، «رنگو» و ... که بیشتر جوایز اسکار سال 2012 را ربودند، دارای لایه های غلیظ ایدئولوژیک و سیاسی در جهت منافع حکومت های غربی هستند. برای نمونه فیلم های «آرتیست» و «هوگو» به اسطوره سازی بنیانگذاران هالیوود (به عنوان بازوی تبلیغاتی سیاست های آمریکا) می پردازد. فیلم «نسل ها» نیز روایتگر زندگی یک فرد یهودی است که به سرزمین پدری خود باز می گردد تا از میراث خود محافظت کند. فیلم «اسب جنگی» راوی حماسه یک اسب در جنگ است و فیلم «نیمه شب در پاریس» تصویری دروغین و بسیار رویایی از شهر بحران زده پاریس و همچنین اسطوره های هنری غرب ارائه می کند. «خدمتکار» یک فیلم نژادپرستانه است و «رنگو» نیز به پاسداشت فرهنگ وسترن می پردازد. فیلم «بانوی آهنی» اثری در ستایش «مارگارت تاچر» نخست وزیر اسبق انگلیس محسوب می شود و «درخت زندگی» نیز مروج معنویت سکولار و به طور مشخص، فرقه صهیونیستی کابالا است.

با این اوصاف، القائات برخی از اهالی سینما مبنی بر اینکه دوران سینمای ایدئولوژیک به سر رسیده، مصداق بارز نعل وارونه زدن است. سینما امروز یک ابزار کاملاً راهبردی است و به عنوان وسیله ای هویت ساز و هویت سوز و تمدن ساز و تمدن سوز عمل می کند. این یک فریب بزرگ است که سینما را فقط سرگرمی بدانیم و بس! حتی سینمای سرگرم کننده غالب بر دنیا نیز در حال انتشار ایدئولوژی های سازندگان این فیلم ها است.سینمای ایران هم برای پویایی، تحرک و تأثیرگذاری بیشتر، نیازمند چنین فیلم هایی است. فیلم هایی که از مرحله سرگرم کنندگی خنثی عبور کرده و ضمن برخورداری از ساختاری مجذوب کننده، فرهنگ، هویت و آرمان هایی ملی و دینی این کشور را دراماتیزه کند.  منبع: http://www.basirat.ir/news.aspx?newsid=254060


نوشته شده در  دوشنبه 91/11/16ساعت  5:14 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]